بعد از تغییرات در رأس فدراسیون اسکی و ورزش‌های زمستانی و انتخاب فردی از بدنه خانواده این رشته با تجربیاتی گرانبها این امید ایجاد شده که شاهد تحولاتی چشمگیر در این فدراسیون باشیم.

به گزارش خبرگزاری ورزش ایران (ایپنا)، در جهانی که ورزش‌های زمستانی روزبه‌روز بیشتر به ابزاری برای توسعه توریسم، سلامت عمومی، نشاط اجتماعی و حتی اقتصاد پایدار بدل می‌شوند، ما هنوز درگیر این پرسش اولیه‌ هستیم: «آیا اسکی ایران از وضعیت فعلی بیرون خواهد آمد یا نه؟

واقعیت این است که در طول دهه‌های گذشته، ورزش‌های زمستانی در ایران نه‌تنها پیش نرفته‌اند، بلکه در برخی حوزه‌ها دچار توقف، رکود و حتی عقب‌گرد شده‌اند. پیست‌هایی که سال‌هاست خاموش‌اند، هیئت‌هایی که صرفاً روی کاغذ فعال‌اند، مربیانی که سال‌هاست انگیزه‌ای برای آموزش ندارند، و ورزشکارانی که یا مهاجرت می‌کنند یا تغییر رشته می‌دهند.

در چنین فضایی، حالا ترکیب تازه‌ای در رأس فدراسیون اسکی و ورزش‌های زمستانی قرار گرفته: بهرام ساوه شمشکی به‌عنوان رئیس و کاوه صدقی به‌عنوان نایب‌رئیس. دو چهره از دو مسیر متفاوت، اما با هدفی مشترک: بازگرداندن اسکی و ورزش‌های زمستانی ایران به ریل توسعه.

آنچه این ترکیب را متمایز می‌کند، نه وعده مدال طلای المپیک در چهار سال، که پرهیز صادقانه از بلندپروازی‌های بی‌پشتوانه است. این‌بار کسی نیامده تا رؤیای قهرمانی جهانی را در دو سال تعبیر کند. این‌بار حرف از ساختار است. از شناخت واقعیت‌ها. از عبور آرام، اما مداوم از بحران مزمن. از «شیب ملایم، اما پایدار.»

و این دقیقاً همان چیزی‌ست که شاید در طول سال‌های گذشته گمشده بود: برنامه‌ای نه برای تبلیغ، که برای عمل.

شاید واقع‌بینانه نباشد که منتظر مدال طلای المپیک باشیم، اما اگر همین حالا برای نجات و توسعه رشته‌های برفی اسکی، اسنوبرد، صحرا نوردی و … در زمستان و اسکی چمن و رول‌اسکی در فصول گرم و هاکی روی یخ، اسکیت سرعت، نمایشی و کرلینگ در سالن‌های چهار فصل کاری نکنیم، شاید خیلی زود دیر شود.

این رشته‌ها تنها راه مدال‌آوری نیستند، آنها ابزار‌هایی برای توسعه نشاط عمومی، گردشگری زمستانی، اشتغال‌زایی در مناطق کوهستانی و ارتقاء سبک زندگی فعال‌اند. با بیش از ۲۲ پیست اسکی غیرفعال یا نیمه‌فعال و پنج پیست اسکیت روی یخ استاندارد و غیر استاندارد در کشور، آینده اسکی و ورزش‌های زمستانی فقط در مدال رقم نمی‌خورد، بلکه در اقتصاد محلی، زیرساخت شهری و مدارس اتفاق می‌افتد.

اکنون فرصت بازتعریف مأموریت فدراسیون فرارسیده است؛ از یک نهاد صرفاً ورزشی، به یک مرکز ملی برای توسعه رشته‌هایی که می‌توانند هم مردم را خوشحال کنند، هم مربی را امیدوار، هم ورزشکار را شاد، هم استان را فعال و هم کشور را در نقشه جهانی ورزش قابل احترام‌تر کنند.

اگر این‌بار، این فدراسیون جدید بتواند از درگیری‌های داخلی، سیاست‌زدگی، رقابت‌های خسته‌کننده، سهم‌خواهی‌های تکراری و دخالت‌های قومی – محلی عبور کند و به‌جای آن سیاست‌گذاری کند، برنامه بدهد، آموزش را بازسازی کند و سرمایه‌گذاری در زیرساخت و منابع انسانی را جدی بگیرد، شاید برای اولین‌بار در دو دهه گذشته، ورزش‌های زمستانی در ایران نه به گذشته، که به آینده نگاه کنند.

  • نویسنده : محمد مهدی اسماعیلی رها