اوشين ساهاكيان به عنوان ركورددار تعداد قهرمانى‌هاى قاره‌اى و ملى در بسكتبال ايران معتقد است اختلافات داخلى و ريشه‌دار، بزرگترين معضل بسکتبال به حساب مى‌آيد.

اوشین ساهاکیان به عنوان رکورددار تعداد قهرمانى‌هاى قاره‌اى و ملى در بسکتبال ایران معتقد است اختلافات داخلى و ریشه‌دار، بزرگترین معضل بسکتبال به حساب مى‌آید.

در بسکتبال و مابین چهره‌هاى شاخص و حتى بین المللى آن این اوشین ساهاکیان است که به عنوان تنها بسکتبالیست تاریخ ورزش ایران موفق شده مدالهاى طلاى قاره‌اى خود را در آسیا دو رقمى کند. کسب ۱۰ مدال طلاى بسکتبال در قاره آسیا، اوشین را به پرافتخارترین بسکتبالیست ایرانى از این حیث تبدیل کرده است. حتى اگر ۲ طلاى رده‌هاى سنى جوانان و امید یا تنها قهرمانى باشگاهى ساهاکیان در آسیا را نیز از این تعداد کم کنیم، باز هم با ۷ قهرمانى ملى رده سنى بزرگسالان، تعداد طلاهاى او بیشتر از پنج طلاى بزرگانى چون صمد نیکخواه بهرامى، حامد حدادى و حامد آفاق در همین سطح خواهد بود.

براى شکسته‌شدن رکورد دورقمى طلاهاى اوشین ساهاکیان باید صبر کرد شاید روزى دوباره بسکتبال ایران قدرت اول آسیا شود و بازیکنى ظهور کند که با تیمهاى رده‌هاى سنى، باشگاهى یا ملى بزرگسالان بیش از ده مدال و جام قهرمانى را به خود اختصاص دهد. اوشین ساهاکیان که در جام ملتهاى ۲۰۱۳ آسیا در فیلیپین، عنوان بهترین بازیکن پست چهار قاره کهن را به خود اختصاص داد بعد از ۶ سال دورى از کشورمان و زندگى در آمریکا گفتگویى انجام داد و از دردهایی بسکتبال سخن به میان آورد که بى‌تعارف بعید مى‌دانیم گوش شنوایى در جامعه این رشته ورزشى براى شنیدن و مداواى آن، وجود داشته باشد.

* اوشین خیلى وقت است از تو هیچ خبرى در بسکتبال ایران نیست، چرا؟!

– بسکتبال؟! چى هست اصلا؟!

* شوخى مى‌کنى؟ تو تنها کسى هستى که ۱۰ مدال طلاى قهرمانى آسیا در این رشته تیمى و توپى دارى، اگر مدال طلاى جوانان و امید و باشگاههاى آسیاى تو را کنار بگذاریم در سطح بزرگسالان هم ۷ بار قهرمان آسیا شدى و عضو تیمى بودى که ۲۰۰۴ در بنگلور هند به سرمربیگرى مهران شاهین طبع اولین قهرمانى تاریخ بسکتبال ایران، در جوانان آسیا را کسب کرد.

– آدم درگیر زندگى مى‌شود، گاهى مسیر زندگى عوض مى‌شود و هرکسى امکان دارد دیگر دنبال علاقه‌هایش نرود. مسیر زندگى من هم عوض شد، دل و دماغى هم نمى‌ماند. باید براى گذران زندگى کار داشته باشى تا زندگى بچرخد. راستش را بخواهى بعد از خداحافظى از تیم ملى سمت بسکتبال نرفتم.

* یعنى در حد تفریح هم بسکتبال بازى نمى‌کنى؟! آخرین بار که دستت به توپ خورد چه زمانى بود؟!

– در حد تفریحى چرا، بازى مى‌کردم که کرونا آمد و آن اتفاقها در دنیا دو سالى همه چیز را تحت تأثیر قرار داد. بعد از کرونا هفته‌اى دو بار با ارامنه در آمریکا جمع مى‌شدیم و شبها تفریحى تمرین مى‌کردیم اما چون باید سر کار مى‌رفتم تا بشود زندگى را مدیریت کرد، صبحها جانى براى بیدار شدن نمى‌ماند. براى همین آن را هم تعطیل کردم. آخرین بارى که دستم به توپ خورد ۵ یا ۶ ماه قبل بود.

* با این‌همه افتخارات، قهرمانى و مدالهاى طلا تو یکى از تأثیرگذارترین بازیکنان تاریخ بسکتبال ایران به حساب مى‌آیى، سال ۲۰۱۳ بهترین سنتر فوروارد آسیا شدى و جزء پنج بازیکن برتر جام ملتها، الان هم چند سالى است آمریکا زندگى مى‌کنى؛ پس چرا دنبال مربیگرى نرفتى و نمى‌روى؟!

– کمى زده شده‌ام از بسکتبال، دلم نمى‌خواهد سمت بسکتبال بروم. در آمریکا کمى به عنوان مربى کمک کردم، آن هم فقط حدود دو ماه با نونهالان و کودکان که ادامه ندادم و آن را تعطیل کردم. اینجا در کلاسهاى مربیگرى حرفه‌اى هم حضور پیدا کنم و کارتهاى معتبر بین المللى هم بگیرم، آن‌وقت کجا ازش استفاده کنم؟! در آمریکا آنقدر نیروها و افراد بادانش در بسکتبال هست که فکر نمى‌کنم در مربیگرى به جایى برسم.

* با آن‌همه افتخار و تجربه در سطح ملى، اگر به دانش روز مسلط شوى و کلاسهاى معتبر مربیگرى را بگذرانى، آن‌وقت مى‌توانى کلى به بسکتبال ایران و تیم ملى در آینده کمک کنى.

– یک وقتهایى و یک زمانى دیگر برخى چیزها ارزش ندارد یا راستش بهتر است بگویم براى دیگران زحمات و خون جگر خوردنها اهمیتى نخواهد داشت. زمانى بود که همیشه خواستم به بهترین شکل بسکتبال بازى کنم، نه اینکه فقط بازى کرده باشم بلکه در بالاترین سطح مثمرثمر باشم و کمک حال تیم ملى. اما بسکتبال بهم ریخت، یعنى بهتر است بگویم بسکتبال را بهم زدند.

* فینال چهارمین دوره رقابتهاى امیدهاى ۲۰۰۴ آسیا را در سالن بسکتبال مجموعه ورزشى آزادى تهران؛ مربیان سرشناس حسرت مى‌خوردند که حیف بسکتبال اوشین ساهاکیان همین جا با ۲ طلا تمام شد چون در سطح بزرگسالان جایى نخواهد داشت نه براى پست ۳ شوت خوبى دارد و نه براى پست ۴ قد مناسب اما تو تمام استانداردهاى ورزش بسکتبال و قواعد آن را تغییر دادى و ۸ طلاى دیگر در سطح بزرگسالان آسیا کسب کردى؛ چگونه چنین اراده و خصلت جنگجویى بین‌ظیر تو، امروز تبدیل به سرخوردگى مطلق شده است؟

– باند بازیها، کارهاى کثیف و دور از اخلاقى که در بسکتبال رایج و باب شد. حتى حرفهاى خصوصى زندگى آدم را هم پخش مى‌کردند با این جماعت دیگر نمى‌شود نفس کشید. همه چیز بسکتبال تخریب شد و تخریب شده است. زمانى در بسکتبال همه خوب هم را مى‌خواستند از مدیر گرفته تا بازیکن، داور، رسانه و همه اما با آن همه موفقیت و قهرمانى انگار یک بمبى افتاد وسط جامعه بسکتبال. بمبى که خود بسکتبالى‌ها بین خود منفجر کردند، دیگر هیچکس به فکر بسکتبال نیست. امروز همه یک آتشى در بسکتبال براى خود روشن مى‌کنند که سودى ببرند و تمام، منفعت فردى و شخصى از هر چیز مهمتر است. بدِ من را هم کم در این رشته نخواستند. هر روز یک جنجال و یک حاشیه. آدم اینها را که مى‌بیند و حس مى‌کند، دلزده مى‌شود. وقتى مى‌بینى فقط مى‌خواهند زیر پاى تو را را خالى کنند، دیگر وقت رفتن است. تصمیم به مهاجرت گرفته بودم و با خود گفتم چه بهتر که زودتر بروم شاید راحت‌تر باشم و بتوانم زندگى راحتى براى خودم راه بیندازم. سعى مى‌کنم به گذشته فکر نکنم. گذشته‌ها گذشته دیگر، قبل‌تر‌ها خیلى ناراحت و اذیت مى‌شدم اما دیگر گذشته برایم ارزش ندارد. همین که چهار نفر اسم من در بسکتبال یادشان باشد، بس؛ راستش به جایى رساندند که بگویم من نه بسکتبالیست بوده‌ام و نه چیزى. اصلا چه فرقى مى‌کند؟!

* غم‌انگیز است، هم حرفهاى تو و هم قصه تلخ پر غصه بسکتبال! بسکتبال ایران از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۸ دقیقا ۱۸ بار قهرمان رده‌هاى سنى، باشگاهى و ملى آسیا شد اما اکنون ۵ سال است هیچ قهرمانى‌ای کسب نکرده، دقیقا عین آتشفشانى که یک دفعه خاموش شد. به خدمت گرفتن مربى خارجى هم دردى را دوا نکرد، نه در قهرمانى جهان موفق بودیم، نه به المپیک رفتیم و نه در بازیهاى آسیایى بر خلاف چهار دوره قبل مدال کسب کردیم.

– متأسفانه همه این اتفاقها را تقریبا دیدم. بسکتبال ایران یک مدت با مربى ایرانى پیش رفت که سبک خودش را دارد. عوض شدن سبک بى‌شک تبعاتى دارد، الکى نیست. عوض شدن بازیکنان هم تبعات دارد. در این شرایط باخت و شکست پیش مى‌آید. نسل که عوض مى‌شود، مربیان ملى که عوض مى‌شوند، تفکرات و سبک که تغییر مى‌کند قطعا تبعاتى دارد. یک مربى چه خارجى و چه ایرانى در کوتاه مدت در سطح ملى با تغییر نسلى که بسکتبال با آن روبرو شده چه مى‌تواند بکند؟ از قبل باید به این روزها فکر مى‌شد.

* وقتى بازیهاى تیم ملى در قهرمانى جهان و بازیهاى آسیایى را تماشا مى‌کردیم از جنگندگى و طراوت نسل طلایى شما با حامد حدادى، صمد و آیدین نیکخواه بهرامى، حامد آفاق، مهدى کامرانى، سامان ویسى، جواد داورى، حامد سهراب‌نژاد و… خبرى نبود، قبول دارى؟!

– متاسفانه، آن جنگندگى دیگر وجود ندارد. در بازیهاى تیم ملى صحنه‌هایى مى‌بینم که ناراحت مى‌شوم و بهم برمى‌خورد. یکسرى از بازیکنان آن طراوت و شادابى را در تیم ملى ندارند. تیم ملى روى شانه‌هاى بازیکنان سنگینى مى‌کند. فشار دوست، فامیل، رسانه و افتخارات گذشته روى بازیکنان حال حاضر تیم ملى خیلى سنگین است. بازیکنان امروز تجربه تحمل این فشار را ندارند. امیدوارم با تصمیم‌گیرى و برنامه‌ریزى درست تیم ملى بتواند از این مسیر عبور کند، نتایج خوب و مورد قبولى بگیرد.

* حال و روز امروز بسکتبال تعریفی ندارد!

– بله، متاسفانه همین‌طور است چون پشتوانه‌سازى نشده است، به هیچ عنوان هم به پشتوانه‌سازى توجه نکرده‌ایم. نگاه کنید ببینید نسل ما چگونه وارد بسکتبال و سطح ملى شد. ببینید ما چطور بالا آمدیم، همه چیز از ورزش مدارس آغاز شد. الان نه به ورزش مدارس اهمیت داده مى‌شود و نه سطوح پایه یا ورزش محلات. آن زمان از ۱۰ بازیکنى که در تیم‌هاى مدارس بسکتبال بازى مى‌کردند مى‌شد استعداد انتخاب کرد اما امروز باشگاه‌ها فقط به دنبال لیگ برتر بزرگسالان هستند و نتیجه‌گرایى منجر به قهرمانى. سطوح پایه کاملا فراموش شده یا در حد شعار و حرف است. کسى به پشتوانه‌سازى توجه نمى‌کند. بسکتبال مدارس الان کجاست؟ با آن همه قهرمانى الان باید در مدارس همه عاشق بسکتبال مى‌شدند. استعداد تا دلتان بخواهد وجود دارد. نمى‌شود که استعداد نباشد باید توجه کرد، وقت گذاشت و کشف یا پیدا کرد. همه اینها سرمایه‌گذارى و کار کردن مى‌خواهد. بازیکن که خودش از زیر زمین بیرون نمى‌آید. بازیکن که خودش رشد نمى‌کند. ما چهار بازیکن پیدا نکرده‌ایم که بشود روى آنها براى سال‌هاى آتى سرمایه‌گذارى کرد.

* فکر نمى‌کنى امثال تو و عنوان‌داران پرافتخار بسکتبال ایران باید بیایند وسط کار و باانگیزه کار کنند، بسازند و تلاش کنند تا به روزهاى اوج در این رشته برگردیم؟

– من نه به کسى زنگ مى‌زنم و نه دنبالش مى‌افتم که ببینید من هم هستم اما از خدایم است که بتوانم به بسکتبال کشورم کمک کنم. اگر زمانى کسى احتیاج به کمک من داشت و لازم دانست صددرصد کمک خواهم کرد اما اینکه خودم بیفتم دنبالش نه. شرایط زندگى من هم اجازه نمى‌دهد، در حال حاضر که این‌چنین است، اما دو سال آینده را نمى‌دانم و از آن خبر ندارم چه اتفاقى خواهد افتاد.

* سوال آخر، یعنى اگر فدراسیون بسکتبال و جواد داورى به عنوان رییسى که همشهرى تو محسوب مى‌شود و با هم در تیم ملى بازى کرده‌اید، بگوید اوشین بیا وسط کار، نه نخواهى گفت؟!

– مسلم است که نه نمى‌گویم. بدون هیچ چشم‌داشتى هم اگر بخواهند کمک خواهم کرد اما اینکه خودم بروم دنبالش، نه.

  • نویسنده : ایمان پناهی
  • منبع خبر : ورزش 3 - پوریا تابان