سال قبل وقتی تصویری از باقر احمدی جوان دانشجوی مقطع دکتری که برای تأمین هزینه‌های زندگی کولبری می‌کرد در فضای مجازی منتشر شد، نگاه‌ها به سوی غرب کشور جلب شد؛ جایی که خیلی از جوانان به خاطر نداشتن شغل مجبور به کولبری هستند.

با چاپ سرگذشت این جوان در روزنامه ایران، خوشبختانه یکی از بیمه‌های کشور او را استخدام کرد تا با دغدغه کمتری ادامه تحصیل دهد. این بار هم با جوان دیگری از کولبرها همکلام می‌شویم که با ۲۳ سال سن کلکسیونی از مدال‌های قهرمانی دوومیدانی در عرصه کشوری و آسیایی دارد اما چند ماهی است برای تأمین هزینه‌های زندگی کولبری می‌کند. طاها غفاری اهل مریوان است و می‌گوید شغل نمی‌خواهد بلکه حمایتی می‌خواهد که بتواند بازهم برای کشور افتخار بیافریند.
طاها از گذشته‌ات بگو و اینکه چطور شد به دو و میدانی علاقه‌مند شدی؟
از کودکی علاقه زیادی به دو ومیدانی داشتم و استعداد خوبی هم در این ورزش دارم. ۷ سال است که به شکل حرفه‌ای در دو ومیدانی و در مواد گوناگون این ورزش فعالیت می‌کنم و به گفته بسیاری از مربیان و قهرمانان دو و میدانی من یک استعداد در این ورزش هستم. بارها در رقابت‌های قهرمانی کشور در رشته صحرانوردی و همچنین دو ۸۰۰ متر تا ۲۱ کیلومتر بر سکوی قهرمانی ایستاده‌ام و دو بار هم در رقابت‌های قهرمانی آسیا در رشته صحرانوردی که در فوکوکای ژاپن برگزار شد قهرمان شدم. برای من «نه» وجود ندارد و هیچ وقت احساس نکرده‌ام که نمی‌توانم قهرمان شوم.

با وجود کسب قهرمانی‌های متعدد در ورزش چطور شد سراغ کولبری رفتی؟
کسی که می‌خواهد در ورزش قهرمانی موفق باشد نباید دغدغه مالی داشته باشد اما متأسفانه من برای تأمین هزینه‌های زندگی از ۵ ماه گذشته کولبری می‌کنم. کاری که با خطرات زیادی همراه است و من همه این خطرات را با همه وجود حس کرده‌ام. البته به این کار افتخار می‌کنم و هیچ وقت برای کمک دستم را جلوی کسی دراز نکرده‌ام. اینکه چرا سراغ کولبری رفتم به این دلیل بود که کسی حاضر نبود از من حمایت مالی کند. مشکل من شغل نیست ولی کسی که می‌خواهد در آینده پرچم ایران را در آسیا و جهان برافراشته کند باید حمایت مالی شود. حمایت مالی از یک استعداد دوومیدانی و کسی که مدال‌های مختلف آسیایی و کشوری دارد از توان مراکز صنعتی یا دولتی خارج نیست. همه جای دنیا قهرمانان دو صحرانوردی از روستانشینان و کسانی هستند که وضعیت مالی ضعیفی دارند و دونده‌های صحرانورد همیشه کم توقع هستند. هزینه ما شاید یک سوم کسانی است که در پرورش اندام فعالیت می‌کنند.
تا حالا به اینکه ممکن است در مسیر کولبری آسیب ببینی و در جوانی مجبور به خداحافظی از ورزش قهرمانی شوی فکر کرده‌ای؟
هربار که مسیر ۸ کیلومتری کوهستان‌های اورامانات را با بار ۴۰ کیلویی روی دوش طی می‌کنم به همه این چیزها فکر می‌کنم. در این مسیر کوهستانی بارها مرگ را با تمام وجود حسم کرده‌ام. به اینکه اگر لحظه‌ای پاهایم روی سنگ‌های نازک بلغزد و به ته دره بروم و برای گرفتن کرایه ۱۶۰ هزار تومانی آسیب ببینم و برای همیشه خانه نشین شوم فکر کرده‌ام اما چاره‌ای ندارم. اگر هم در این راه بمیرم با عزت می‌میرم. تا زمانی که پاهایم توان داشته باشد و آسیبی نبینند کولبری می‌کنم و ورزش را هم ادامه می‌دهم. البته رئیس فدراسیون دوومیدانی تماس گرفت و پیشنهاد شغل آتش‌نشانی داد، اما خود او هم می‌داند که دغدغه کسی که در عرصه قهرمانی حضور دارد شغل نیست. بسیاری از دونده‌های دنیا از حمایت اسپانسرهای مالی برخوردارند و تنها به تمرین و قهرمانی فکر می‌کنند اما اینجا دغدغه اول ما نان است و بعد از آن اگر شد، ورزش.